قهرمان، در بطن دنیای پر هیاهو و سریع السیر، آرامش خود را با نگریستن و توجه به درونش باز مییابد.
قهرمان کسی است که به لحظات زیستنش، نورِ آگاهی و حضور و رنگِ هارمونی و تناسب را میتاباند.
—–
آیا در این لحظه با حضور و آگاهی این متن را میخوانم؟
آیا خوانش این متن در این لحظه از زندگیِ من، هارمونی دارد؟
—–
قهرمان، در جبر ذاتی زندگی و مناسباتش، مسئولیت و اثرگذاری خود را واگذار نمیکند.
قهرمان کسی است که برای خود و دیگرانِ زندگیاش حضور دارد. به میزانی که نیاز باشد؛ و این جز با آگاهی میسر نمیشود…
—–
آیا من حضور خودم را برای خودم حس میکنم؟
آیا برای دیگران زندگیام به میزانی که نیاز است هستم؟ نه بیشتر، نه کمتر.
—–
“اگر نَفَس را به خوبی به گردش درآوری، تهی در هر چرخهی دم و بازدمات حضور خواهد داشت. وقتی روح و نَفَس یگانه شدند، تو به “روشنی و وضوح” شگرفی دست خواهی یافت”
—–
باید تُهی بشم. با مدیتیشن، با تمرکز بر تنفسم.
با تهی شدن، میتوانم از پشیمانی از گذشته و آرزوها و ترسهای آینده آزاد بشم. آن زمان است که میتوانم با روشنی و وضوح بیشتری خودم و ارزشهایم را ببینم و تصمیم درست را بگیرم…
باید یاد بگیرم آنچه برای سفرم (سفر زندگی) دیگر مفید نیست را رها کنم و کنار بگذارم تا چشمم به روی آنچه مفید است و در دسترسم است باز شود و دستم برای به دست آوردن آن رها باشد…
باید بمیرم؛ پیش از آنکه بمیرم (بارها!)…
—–
اگر قرار باشد فردا بمیرم، چه کاری را برای امروز خود انتخاب میکنم؟
باشد که به قدر شمع وجودمان، نوری باشیم که اطرافمان را روشن میکند….
