تجربه‌ی من از شنیدن این پادکست، متن قدرتمند و عمیقش بود…

صفحه اصلی » تجربه‌ی من از شنیدن این پادکست، متن قدرتمند و عمیقش بود…

تجربه‌ی من از شنیدن این پادکست، متن قدرتمند و عمیقش بود.. درمورد بسیاری از جملات دقیقش میشه ساعت‌ها حرف زد، اما این دو جمله حاصل دازاین من از شنیدن انسانک چهل و پنجم بود:

 

آنچه که از من، من میسازه و از تو، تو، جزئیاته…

کلید رهایی از بندِ “همان” در جزئیاته…

 

جزئیات، توجه به جزئیات، فاصله گرفتن از تصاویر کلی که ذهن من برای ساده‌سازی بمب‌باران اطلاعات ورودی می‌کنه، آگاهی، عادت نکردن، و …..

 

توی سیر تکاملی مغز ما، توجه به جزئیات نهادینه شده. اجداد ما اگر از کوچک‌ترین جزئیات غافل میشدن، احتمالا طعمه‌ی حیوانات درنده میشدن یا خوراکی‌های لازم برای زنده ماندن رو از دست میدادن. خب؟ اما توی حدود ۲۰۰ سال اخیر، میزان اطلاعاتی که به #مغز وارد میشن با رشد فزاینده‌ای مواجه شده که عملا مغز انسان رو فلج می‌کنه. در کنار فانکشن‌های خود مغز، روان ما برای جلوگیری از کالپس مغز چیکار کرد؟ از مکانیزم ساده‌سازی و #عادت استفاده کرد. روتین.

البته این مکانیزم هم سیر تکاملی جالبی داره، اما موضوع بحث من الآن نیست.

 

حالا همین توجه به جزئیات و عدم توجه به جزئیات رو شما نگاه کن! کدومش خوبه و کدومش بد؟ حکمت تائو میگه “وقتی چیزهایی را خوب می‌کنید، چیزهای دیگر بد می‌شوند” این جمله خودش ساعت‌ها حرف پشتش هست 🙂 فعلا در همین حد بس که ما بدون هرکدوم از این رفتارها (توجه و عدم توجه)(و بدون هرر رفتار و عدم رفتارِ انسانی دیگری) عملا فلج میشیم!

پس چه کنیم؟! به گمان من آنچه که راه‌حلی پیش پای ما قرار میده، ترکیب آگاهی، صراحت با ارزش‌های وجودی‌مون و تعهد به اون‌هاست. اکت در مقابل ری‌اکت… و هرکدوم از این مثلث رو حذف کنیم یا درگیر سرگیجه میشیم یا عادت!

منظورم اینه که من بدانم چه مفاهیم و آدمایی برام مهم هستن تا درمورد اون وقایع از عادت دور بشم و به توجه و #ذهن‌آگاهی نزدیک بشم و درمورد الباقی وقایع بذارم روتین شکل بگیره..

 

به بالا بروید